کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لئو تالستوی با وجود اینکه اکثر قریب به اتفاق محققان، روانشناسان، علمای دین و پزشکان باور دارند مرگ متضاد زندگی نیست، بلکه امتداد آن است، مردم به این پدیده واکنشهای گوناگونی نشان میدهند. تعداد زیادی از افراد پایان یافتن فرصت زندگی را بهسختی میپذیرند. لئون تالستوی، یکی از قلههای ادب کلاسیک روسیه، کسی که مورخان ادبی باور دارند یکی از ستونهای ادبیات جهان را بنا کرده، در داستان بلند مرگ ایوان ایلیچ با قلم مسحورکنندهاش رفتارهای فردی را که با مرگ رودررو شده، به بهترین شکل ممکن بیان میکند
زندگی را چگونه باید زیست؟ و هنگام مرگ ان حقیقت انکار ناپذیر چگونه با پوچی یک عمر زندگی به ظاهر موفق مواجه میشویم؟ ایوان ایلیچ، قاضی بلند پایه ای که همه عمرش را صرف ساختن یک زندگی درست»، موفق و پسند جامعه کرده هرگز این سوالها را از خود نپرسیده است. او در دنیای آسوده و تصنعی خود غرق است تا روزی که حادثه ای پیش با افتاده او را در برابر وحشت تنهایی درد و حقیقت مرگ قرار میدهد. ایوان ایلیچ در بستر احتضار، سفری دردناک به اعماق وجود خود آغاز میکند تا معنای حقیقی زندگی شفقت و رنج را کشف کند؛ معنایی که در همه آن سالهای موفقیت آمیز از او پنهان مانده بود.