پیرمردی در اتاقش روزهای آخر زندگی را پشت سر می گذارد. برایش غذا می آورند و تمیزش می کنند در حالی که او به انتظار مرگ نشسته است. پیرمرد در همین حالِ انتظار، برای گذران وقت، قصه هایی در ذهن خود می سازد و شخصیت های گوناگون و متفاوتی از قوه ی تخیل او می گذرند.