در تابستانی در دهه ی 1960، در یکی مناطق جنوبی شهر لندن، پسری نوزده ساله به نام پال از دانشگاه به خانه می آید و با اصرار و تأکید مادرش در رابطه با پیوستن به باشگاه تنیس مواجه می شود.
تسلی ناپذیر گویی سایه یک رمان است و راوی آن در این عالم غرق در سایه گم است. سرتاسر داستان تلاش راوی است برای روشنتر کردن رازی که به نظر دهشتناک میآید، اما از آغاز تا به آخر رمان این عدم قطعیت است که بر خط به خط اثر سایه افکنده است.
«سلاخخانهی شمارهی پنج» روایتی است پستمدرن از بخشی از زندگی خود ونه گات. او که بهعنوان سرباز ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم اسیر آلمانیها شد و در شهر تاریخی درسدن زندانی.
هر اندازه که یونانیان به ارزش فردی انسان اعتقاد داشتند و حامی آزادی بیان فردی بودند، رومیها فرد را بخشی از چیزی عظیمتر و مهمتر، یعنی جامعه، میدانستند. در روم فرد همیشه تابع نظم بود. رومیان مقلدان بینظیری بودند و البته به مؤثرترین نحو نیز از ابداعات و ایدههای ملل دیگر برای رفع نیازهای خویش استفاده میکردند. از این رو، دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی باشکوهی داشتند.