داستان کتاب "هیچ کس اینجا گم نمی شود"، در مورد پسری است به نام افراسیاب که سالها پیش از عشق دوران جوانیاش جدا شده و با مهاجرت خط بطلانی بر تمام روابط عاطفی و خانوداگیاش کشیده است.
اوینار و فرزان عاشق هم میشوند، بیاینکه بدانند این عشق نه تنها مرهمی بر جراحت التیامنیافتهی عزیزانشان در روزگارانِ دور نخواهد بود که سرِ زخمها را بازتر کرده و رنجشهای کهنه اما...