قصه از یک کینهی کهنه به قدمت ده سال آغاز میشود. کینهای که ریشه در کودکی شایلی و دامون دارد. دامونی که با بک اشتباه به شکل ترسناکی قضاوت شد و از ایران رفت تا شایلی بماند و یک عذاب وجدان.حالا بعد از ده سال دامون با یک خبر برگشته. خبری که برملا شدنش آن قدرها راحت نیست اما دامون... خبری که با آن قرار است شانلی بشکند و خرد شود...قصه فقط قصهی یک انتقام و یک تلافی نیست. قصهایست که ریشه در یک عشق دارد و قرار است پس از ده سال دوباره جان بگیرد و رشد کند.