در رمان "دبلیو یا خاطرهی کودکی"، پرک دو داستان موازی را روایت میکند. داستان اول، خاطرات کودکی خودش در زمان جنگ است؛ مرگ پدر، جدایی از مادر و بیخبری از سرنوشت او و گذران زندگی در شهری کوچک که از جنگ دور است اما در آن شرکت میکند. و بعد بازگشت به پاریس و روایت پاریس رها شده از اشغال نازیها، آشویتس و اردوگاههای مرگ و نظامهای دیکتاتوری.
"خاطرات یک ضدقهرمان" رمانی عمیقا تاملبرانگیز و وجودی است که نگاهی دروننگر به پیچیدگیهای طبیعت انسان از دریچه یک قهرمان نامحتمل ارائه میدهد. این رمان با مشاهدات دقیق، طنز سیاه و تفکرات فلسفی خود، با مضامین هویت، اخلاق و جستجوی معنا در جهانی اغلب خالی از وضوح درگیر است. فیلیپوویچ که بهخاطر آثارش که امر شخصی را با امر جهانی ترکیب میکند، شناخته میشود، روایتی میسازد که از آشفتگی درونی فردی صحبت میکند که در تلاش برای یافتن جایگاه خود در جامعه است.
قهرمانان لومتر در این کتاب سربازان فرانسوی زخمخورده از جنگ جهانی اولند، سربازانی که سرنوشتشان در فرانسه پس از جنگ بهمراتب سیاهتر از روزهای وحشتناک جنگ است...
در کتاب «جنگی که بالاخره نجانم داد» دوباره با آدای یازده ساله همراه میشویم؛ پای او بالاخره درمان شده و میداند آنچه مادرش میگفت حقیقت ندارد؛ او آسیبدیده و ناتوان نیست. اما این را هم میفهمد که دخترِ کسی نیست. پس آدا چه کسی است؟ جنگ جهانی دوم ادامه دارد و آدا و برادرش با سرپرست قانونیشان سوزان در کلبهای با خانم صورت اتویی- خانم تورتون- و دخترش زندگی میکنند...
این کتاب به بچهها یاد میدهد چطور در برابر مشکلات مقاومت کنند و مهارتهایشان را گسترش دهند. علاوه بر این کودکان را با دوران جنگ جهانی دوم نیز آشنا میکند.