همیشه پلاکش را آویزان می‌کرد به دوربین تانک، به همه می‌گفت من که شب و روز تو این تانکم این تانک بدلِ منه.

یک چشمم مدام به نقشه اسرائیلی بازشده بر صندلی کناری است چون می‌ترسم لابه‌لای مناظر گم شوم، مناظری که با دیدن این‌ همه تغییراتشان به‌ شدت با آن‌ها احساس بیگانگی دارم.

باد نام مرا می داند ،رمانی است عاشقانه از ایزابل آلنده که رویای زندگی خوب و بیان آمال بشری سرلوحه همه ی کارهای اوست .او در آثار خود اهمیت فوق العاده ای برای زنان قائل می شود.

کتاب «وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» نوشته اریش ماریا رمارک، رمانی تأثیرگذار درباره جنگ، انسانیت و عشق است که در سال ۱۹۵۴ منتشر شد.

روزلا پوستورینو داستان پیش‌مرگ‌هایی را بازگو می‌کند که باید به اهدافِ حکومت وفادار بوده و حتی خود را برای آن فدا کنند.

رمان چشم الماس، که براساس واقعیت نوشته شده، داستان دلهره‌آور زاده شدن قهرمانی از دل ناامیدی است، داستان مادری که تبدیل به سرباز شد، زنی که جایگاهش را در جهان پیدا کرد و مسیر تاریخ را برای همیشه تغییر داد