«فراسوی کرانه» نخستین نمایشنامهی بلند یوجین اونیل که در مناطق روستایی نیوانگلند میگذرد. داستان دو برادر به نامهای رابرت و انترو است و به بلندپروازیها رؤیاها زندگی عاشقانه وظیفهشناسی و کشمکشهای آنها در زندگی میپردازد. آرزوی رابرت این است که مزرعه را ترک کند و با کشتی به کشورهای دور دست سفر کند و دنیا را ببیند. اما اندرو دوست دارد در همان روستا بماند و مشغول کشاورزی شود، گرچه نقشههای آن دو برای آینده چنان پیش نمیرود که انتظار دارند. هر دو برادر اکنون عاشق روث دوست دوران کودکیشان هستند و این مثلث عشقی کاراکترها را ناچار میسازد که دست به انتخابهای سرنوشت ساز بسازند و با پیامدهای تصمیم خود رویارو شوند. یوجین اونیل، نمایش نامهنویسی که سه بار برندهی جایزهی پولینزر شده در «فراسوی کرانه» با نگاهی ژرف و واقعگرایانه از روابط پیچیدهی انسانی مفهوم خوشبختی و جست و جوی انسانها برای یافتن معنای زندگی سخن میگوید و همچون همیشه درون مایههایی بر میگزیند که به راستی بیزمان هستند و هر آدمی در هر جا و در هر موقعیتی میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.