یوجین اونیل در «فراسوی کرانه» با نگاهی ژرف و واقعگرایانه از روابط پیچیدهی انسانی مفهوم خوشبختی و جست و جوی انسانها برای یافتن معنای زندگی سخن میگوید.
لولو بت، دختری سی و چند ساله است که به همراه مادرش در خانهی خواهر و شوهر خواهرش زندگی میکند و به پاس محبت آنها که به او و مادرش سرپناه دادهاند همچون خدمتکاری تمام کارهای خانه را انجام میدهد.
کتاب پاسخ منفی است، تلنگری است به آدمهایی که غرق در روزمرگی و مشکلات زندگی شدهاند و از یاد بردهاند که میشود جور دیگری هم دید، جور دیگری هم زندگی کرد