«بافته»، داستان زندگی سه زن است. سه زن، سه زندگی، سه قاره، همگی تشنهی آزادی. نویسنده در این کتاب، به تعریف داستان سه زن با سرنوشتهای مختلف میپردازد که در کانادا، سیسیل و هند زندگی میکنند.
در کتاب "کرگدن"، شهر کوچکی توسط شهروندی که به کرگدن تبدیل شده و نظم اجتماعی را زیر پا میگذارد، محاصره شده است. هرچه شهروندان بیشتری به کرگدن تبدیل میشوند، زیر پا گذاشتن قوانین غیرقابل تحملتر میشود. در این شرایط، مردی به نام برانژه نمیتواند هویت و شکل خود را تغییر بدهد...
کاندید پرسید: «حقیقت دارد که مردم همیشه در پاریس خنداناند؟» کشیش پاسخ گفت: «بله، اما از روی دلخوری و عصبانیت؛ چون مردم با قهقهههای بلند از همه چیز مینالند. اینجا حتی نفرتانگیزترین کارها را با خنده انجام میدهند.»