دریان گری که هنوز از تابلو چشم برنگرفته بود، زیر لب گفت: «چه غمانگیز است، چه غمانگیز! من پیر خواهم شد، زشت و ترسناک! ولی این نگاره همیشه جوان خواهد ماند. تا ابد در همین روز ماه ژوئن باقی میماند. کاش برعکس این میبود! کاش من همیشه جوان میماندم و این تصویر پیر میشد! برای این_ بله، برای چنین چیزی_ حاضرم دار و ندارم را بدهم! برای این جوانی ماندگار از هیچچیز دریغ نمیداشتم و حاضر بودم روحم را هم بفروشم!»
کتاب "کلاغ سرخ" علاوه بر برانگیختن حس ترس در مخاطب، احساسات او را نیز برمیانگیزد. نثر کتاب روان و پر از نوآوری است. هر فصل از کتاب به گونهای به اتمام میرسد که مخاطب کنجکاو میشود خواندن را ادامه دهد. پایان کتاب نیز بسیار گیراست و خبر از ادامهی داستانی پُرماجرا و ترسناک میدهد.
ویکتوریا شواب، نویسندهی این مجموعهی جذاب، در هر جلد مخاطبانش را به چالش میکشد تا با ترسهایشان مواجه شوند. کتاب، علاوه بر برانگیختن حس ترس در مخاطب، او را درگیر احساساتی مثل همدلی نیز میکند.
نمایشنامه "اتاق ورونیکا" آمیزهای از ترس و هیجان است. لوین با موفقیت فضایی وهم انگیز و هولناک ایجاد کرده است. او چنان روایت پیچیدهای خلق کرده که مخاطب را گیج میکند و یافتن واقعیت را برایش دشوار میکند. پایانبندی غافلگیرانهاش هم بر جذابیت آن افزوده است.