این رمان یک راوی اولشخص دارد. داستان در محیط یک مدرسه میگذرد. راوی، دانشآموزی است که برای انجام کاری برنامهریزی میکند، اما سرانجام راز او فاش میشود.
میایستم پای پنجره. آسمان، آنسوی این اتاق، پشت این دیوارهای قطور گچی، آن سمت کلهی محدود و فکرهای کوتاه من، وسیع و روشن است و رنگی فروتن دارد، بدون لکهای ناجور یا خطی ناهموار، بیوزن، بینیاز، خاموش.