«مهلا سپاهی» بزرگشده یک خاندان سنتی در یزد است که از دوازده سالگی و به واسطه فوت پدر و مادرش در خانه باغ اجدادی سکونت کرده است.
ورود مرد جوانی برای تدریس زبان انگلیسی به نوهی سرکش خانواده زمینهساز اتفاقاتی میشود که نهایتا تنها یک راه پیش پای استاد از همه جا بی خبر گذاشته میشود و آن ازدواج با مهلاست.
پیوند اجباری و کوچ کردن به تهران خودش شروع مصیبت تازهایست...داستان