کارآگاه تس هارلو نیز با مشکلی دستوپنجه نرم میکند که گره آن تنها به دست روکر باز میشود؛ یافتن راهی برای ورود به درون ذهن یک آدمکش. قاتل مقلدی که جا پای پدر روکر گذاشته و در کمین طعمههای جدید است.
سلطان کوکائین؛ پسر یک کشاورز فقیر کلمبیایی بود. اما زمانی که ۳۵ ساله شد یکی از ثروتمندترین مردان دنیا بود هر چند ثروتی نه چندان شرافتمندانه زندگینامه پابلو اسکوبار قطعا برای شما جذاب خواهد بود.
متوجه شدم کنجکاوی عمیقی سرتاپای هولمز را فراگرفته است؛ از هاپکینز پرسید: «هاپکینز . . . مطمئنی این خانم ناشناس حتما از این مسیر عبور کرده؟» «بله قربان. راه دیگری نیست.»