خودکشی ناگهانی بیوه ای در روستای کینگز آبوت، شایعاتی را به وجود می آورد با این مضامین که او، مورد اخاذی قرار داشته، همسر اولش را به قتل رسانده و رابطه ی مخفیانه ای با مردی ثروتمند به نام راجر آکروید داشته است.
از زمانی که جیک فیشر، ازدواج عشق زندگیاش، ناتالی، را با مردی دیگری مشاهده کرد، شش سال میگذرد. جیک در این شش سال، با پرت کردن حواس خود با کار، تدریس در دانشگاه، غم و اندوه قلب شکستهاش را از دیگران پنهان کرد و از فکر و خیال زندگی ناتالی با همسر جدیدش، تاد، عذابهای زیادی کشید...