الیزابت و فلیپ به آمریکا می روند و قسم می خورند که تا آخر عمر به یکدیگر وفادار باشند اما هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی به شکل قانونی با هم ازدواج نکنند؛ چرا که...
آلاله دختر جوانی است که بر خلاف خواسته پدرش خیلی مشتاق ورود به دانشگاه است، اما به دلایلی نامعلوم که تنها پدر از آن آگاه است برای بار دوم با مخالفت او رو به رو شده، هرچند ناگهان بعد از تلاش های دختر عمو و خواهر کوچک ترش پدر موافقت خود را اعلام می کند و اینگونه می شود که آلاله پا به دانشگاه می گذارد.
(داستان های فاردختری به نام سمانه که بعد از رفتن خانواده اش به سوئد همراه مادربزرگش زندگی می کند، قصد دارد تا دو هفته ی دیگر به دیدار آن ها برودسی،قرن 14)