او که به تازگی برای گرفتن گذرنامه اقدام کرده است، پس از دریافت آن، تماسی از یک غریبه می گیرد که خبر از جابه جا شدن مدارک او با مدارک پدرام امیری می دهد. سمانه به خیال اینکه بعد از عوض کردن مدارک همه چیز تمام شده، در این فکر به سر می برد که چگونه با تصمیم اجباری پدر برای ازدواجش مخالفت کند؛ اما انگار موضوعی مهم تر از آن هم وجود دارد: حضور عجیب و غریب پدرام در جای جای زندگی او. حضوری که به اجبار پای او را به اتفاقات هولناک و هیجان انگیز باز می کند.