کامیل، شخصیت اصلی که به تازگی مادرش مرده، سهشنبه روزی، نامهای طولانی، بدون آدرس ارسال کننده و بدون سلام و امضا دریافت میکند. در ابتدا گمان میکند نامهی تسلیت است ولی سنگینی نامه برایش عجیب است. شروع به خواندن که میکند، نمیفهمد چرا آن نامه باید به او نوشته شود. آخر هیچ چیز از محتوای آن نامه برایش آشنا نیست. سهشنبهی دیگری از راه میرسد، نامهی دیگری در خانه منتظر اوست. او که ویراستار و ناشر است، به همین خاطر به ذهنش میرسد که نکند نویسندهای تازهکار که میداند کتابش روی میز ناشر سالها خاک میخورد با این روش او را واداشته داستانش را به شیوهای سریالی بخواند؟! همه چیز به کنار. نامهها به شدت جذابند و نکاتی دارند که باعث میشود «کامیل» احساس کند شاید واقعاً مخاطب نامهها خودش باشد… اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود و یک بار دفترچهای هم همراه با نامهها برایش ارسال میشود که نمایانگر وجه تازهای از ماجرایی است که کامیل با آن روبروست…. همراز از آن دست کتابهاست که ماجرایش از صفحهی اول داستان آغاز میشود و تا صفحهی آخر یکنفس ادامه مییابد. داستانی رازآلود با درونمایهی خیانت، دروغ و عشق در زمینه پرالتهاب جنگ جهانی دوم.