در شبهای بدون ماه، مردان و پسران جبله، شهر غبارآلود ماهیگیران در ساحل سوریه، فانوسهایشان را جمع می کنند و با کم صداترین قایقهایشان به راه می افتند. پنج یا شش قایق کوچک، با دو سه ماهیگیر در هر کدام. نزدیک دو کیلومتر آن طرفتر، در دریای سیاه قایق ها را دایره وار قرار می دهند، تورهایشان را میاندازند. تصویر نور فانوس هایشان که روی آب بود، به ماه میماند.
کامو در این دو اثر، نه به ستایش خشونت برخاسته و نه به تسلیم در برابر قدرت. بلکه میپرسد: چگونه میتوان عدالت را طلبید، بیآنکه عدالت را لکهدار کرد؟ چگونه میتوان در دل تباهی، انسانی ماند؟