. کتاب با شرحی مختصر دربارهی زندگی شخصی گالیور و در کشور انگلستان شروع میشود. او پزشکی خانوادهدار است که رؤیای سفر و کسب آموزههای جدید به کار در دریاها میکشاندش و در این میان به چهار سرزمین عجیبوغریب پا میگذارد؛ «لیلیپوت» سرزمین آدمکوچولوها، «برابدینگنگ» سرزمین مردمانی غولپیکر، احمق و بیسیاست که با گالیور مثل حیوانات سیرک برخورد میکنند، «لاپوتا» جزیرهای معلق در آسمان با مردمانی دانشمند و فیلسوف، و در آخر سرزمین «هویهنهنمها» اسبهایی باهوش و دانا که از بیشعوری «یاهوها» (انسانها) در عجباند. روایت اولشخص گالیور در سفرنامهاش خالی از هیجان و بیهیچ واکنش احساسی نوشته شده است، او تنها به روایت دقیق ماجراها اکتفا کرده و درنهایت به خواننده این اطمینان را میدهد که هرآنچه نوشته همه حقیقت است و ذرهای دروغ در آن راه نیافته است.