در این قصهی تاریک آمیخته به طنزی ظریف؛ سونیا چطور باید با مربی رانندگی با آن صدای خشن، با تنهایی، با خواهری که حتی جواب تماسهایش را نمیدهد و ماساژوری که دم بهدم به مراقبههای وهمآلود دعوتش میکند به زندگی رونقی بدهد.
تونیو آسپیلکوئتا رؤیایی در سر دارد: سرزمینی متحد و یکپارچه، سرزمینی غرق نغمهها و ملودیها. اما کاوش بیوقفهی تونیو در ژرفای موسیقی و تاریخ، و تلاش وسواسگونهاش برای نگارش کتابی که روایتگر این رؤیا باشد، او را به ورطهای بس پیشبینیناپذیر میکشاند، به نقطهای که بازگشت از آن میسر نیست.
نیمن در کتاب حاضر تاریخ فلسفهی مدرن را، از جنبش روشنگری تا به امروز، بهمنزلهی تلاشی درراستای کنارآمدن با شر روایت میکند و چشماندازی فلسفی را به روی کسانی بازمیگشاید که به پرسش در باب مرگ و زندگی، خیر و شر، رنج و معنا علاقه دارند.