"شراب خام" قصهی مردی جوان به نام "جلال آریان" است که در آمریکا به تحصیل مشغول بوده و حال به ایران بازگشته تا به دلایلی از برادر مریضش "یوسف" مراقبت کند.
در سالن پذیرایی، ماموران و سرگرد دبیرسیاقی مشغول حرف زدن درباره حمل جسد به پزشکی قانونی هستند، اما وقتی ما را، بخصوص مرا، با آن حال میبینند، کمی صبر میکنند
"باده کهن" اثری است که از تحولات روحی یک انسان روایت میکند. داستانی که بسترش جنوب ایران و شهر آبادان است؛ شهری با مردمانی خونگرم و نخلستانهایی سر به فلک کشیده...