حالا وقتی به گذشته برمیگردم، هرچند که هیچ بعید نیست همین الان هم اشتباه کنم، میبینم که ترس و ناراحتیام در آن لحظه بیشتر به این خاطر بود که فهمیدم من و مادرم آدمهایی مستقل و جدا از همیم، که...
رمال سرگذشت دختری به اسم ستاره را روایت میکند که عشق آتشینش به پسر مدلینگ و مغروری به نام راستین، پای او را به خانهی رمال پیر و مرموزی باز میکند. ولی آیا این رمال جداً قصد کمک به ستاره را دارد یا… نقشههای شومی در ذهنش بالا و پایین میشود؟
بیمارستانی که قرار بود حال کودکان و نوجوانان مبتلا به بیماری روانی را بهتر کند با شایعات عجیب و غریب در زمینه مرگ مرموز چند نفر در آنجا کارش به تعطیلی کشید و ساختمانش در اعماق جنگل متروکه شد.