"شب به خیر مادر"، نمایشنامهای تک پردهای است که در زمان واقعی و در مکانی واحد رخ میدهد. جسی که نزدیک به چهل سال دارد، پس از جدایی از همسرش با مادرش تلما زندگی میکند. در ابتدای نمایش او به دنبال تفنگ قدیمی پدرش میگردد. هنگامی که مادر از او میپرسد تفنگ را برای چه میخواهد، جسی میگوید قصد دارد دو ساعت دیگر خودش را بکشد. تک تک لحظههای این نمایشنامه همچون تیک تاک بمبی ساعتی است. مادر به شیوههای گوناگون میکوشد دخترش را از این کار منصرف سازد و هم زمان از دلیل تصمیم وی سر در آورد. کاراکترها در مکانی بسته گرفتار شدهاند، راه گریزی نیست. جسی و تلما با چالشهای گوناگونی رو در رو میشوند. تنش مدام رو به افزایش است و هر دو نفر ناچار به تصمیمگیری زیر فشار و در موقعیتهایی دشوار و سرشار از عواطف و احساساتاند. مارشا نورمن با خلق شخصیتهایی باورپذیر، انتخاب ساختاری هوشمندانهف پدیدآوردن محدودیت زمانی و مکانی و تعلیق در روایت، تأثیر دراماتیک اثر را دو چندان میسازد و مخاطب را از ابتدا تا انتهای داستان علاقهمند نگاه میدارد.