آدم ها با گذشته هایی که همواره در فاصله و نزدیک اند و شهر به شهر، خیابان به خیابان، قدم به قدم، لیوان به لیوان و نفس به نفس در پیشان میآیند، چه میکنند؟ آدمهایی که از یک گذشته، یک زندگی و یک تاریخ شکست گریختها ند و بازهم هرآن که سر برمیگردانند یا به اطرافشان نظر میکنند، همۀ چیزی که پشت سر گذاشته اند را در حال و آیند هشان میبینند، آنقدر بخت یارشان هست که بتوانند به هر جان کندنی، ویرانیهای سالیان از پس سالیان را بالاخره و برای همیشه بگذارند و درگذرند؟ کانر مک فرسن در سرود دوبلین و نمایشنامههای دیگر، در مسیر سنت درام نویسی ایرلندیهای معاصر، زندگی همین آدمها را برابر ما گذاشته و نمایشنامههایش را بر مبنای همین پرسشها شکل و قوام داده است.