"سواری روی دریاچه کنستانس" با الهام از افسانهای آلمانی شکل گرفته است که در آن، اسبسواری در یک روز زمستانی بهطور ناخواسته از روی دریاچۀ یخزده کنستانس عبور میکند، بیآنکه از خطر مرگباری که او را تهدید میکند، آگاه باشد. اسبسوار پس از اطلاع از مهلکهای که در آن بوده از اسبش به زمین میافتد و در دم جان میدهد...
آرتور میلر با خلق شخصیت ویلی لومان، فروشندهی دوره گرد سالخوردهای که اکنون به سختی میتواند خرج زندگیاش را درآورد، تعریف جدیدی از قهرمان تراژیک به عنوان انسانی با آرزوهای بینهایت بزرگ ولی غیرواقع بینانه ارائه کرد.
در کتاب "کرگدن"، شهر کوچکی توسط شهروندی که به کرگدن تبدیل شده و نظم اجتماعی را زیر پا میگذارد، محاصره شده است. هرچه شهروندان بیشتری به کرگدن تبدیل میشوند، زیر پا گذاشتن قوانین غیرقابل تحملتر میشود. در این شرایط، مردی به نام برانژه نمیتواند هویت و شکل خود را تغییر بدهد...