بر برادرتان ستم رفته و شما پلکها را برهم مینهید.
ستم دیده نعره میکشد و شما لب از لب نمیگشایید.
ستمگر آزادانه میگردد و قربانی میجوید و شما میپندارید که از ستم او دراماناید، زیرا نافرمانی نکردهاید.
این چه شهری است؟ شما چگونه انسانهایی هستید؟
در شهری که به کسی بیعدالتی میشود باید مردم سر به شورش بردارند.
شهری که در آن از شورش نشانی نیست، چه بهتر که قبل از رسیدن غروب آفتاب، در میان شعلههای آتش نابود شود.