اما کریگن، دختری ساده و خوشقلبی است که در زندگیاش رازهایی دارد. او در هواپیمایی که دچار نقص فنی شده است و خطر سقوط آن را تهدید میکند، ناخواسته از شدت ترس و وحشت همهی رازهایش را برای مرد غریبهای که کنارش نشسته بود فاش میکند...
کاندید پرسید: «حقیقت دارد که مردم همیشه در پاریس خنداناند؟» کشیش پاسخ گفت: «بله، اما از روی دلخوری و عصبانیت؛ چون مردم با قهقهههای بلند از همه چیز مینالند. اینجا حتی نفرتانگیزترین کارها را با خنده انجام میدهند.»
کتاب "اتاق شماره 6" با بیان دغدغههای چخوف در رابطه با نگاه جامعه به بیماران روانی، داستانی تکاندهنده دربارهی معنای هستی بشر را به مخاطبین ارائه میکند.
سیلبر در کتاب "بهبود"، سرگذشت جمعی از شخصیتهای متفاوت را که در اثر تصادف و تقدیر زندگیشان به هم گره میخورد در داستانهایی به هم پیوسته حکایت میکند.
در میان مرگ و زندگی کتابخانهای وجود دارد و در داخل آن کتابخانه قفسهها تا بیکران ادامه دارند. هر کتاب شانس امتحان زندگی دیگری را که میتوانستی داشته باشی به تو میدهد.