در این رمان، شخصیت اصلی با چالش‌های درونی و بیرونی مواجه است که او را به سمت جستجوی هویت و معنا در زندگی سوق می‌دهد. نویسنده با استفاده از زبان ساده و روان، به بررسی احساسات و افکار شخصیت‌ها پرداخته و خواننده را در مسیر تحول و کشف درونی همراه می‌کند.

- دختر صیغه‌ای‌اش هستم. افسر نگهبان گوش‌هایش تیز شد و به دختر حدوداً سی ساله‌ای که داشت به گروهبان کارت شناسایی نشان می‌داد نگاه کرد و گفت: - یعنی چی دختر صیغه‌ای‌اش هستی؟..

کمپ مهاجران غیر قانونی در حومه‌ی پاریس، که یادآور کوچه‌های تاریک و نمور و خانه‌های ویرانه‌ی بینوایان است و خانواده‌هایی که هر کدام از کشوری به اینجا پناه آورده‌اند....

مصطفی انصافی نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است.

(داستان ایرانی)

از همان دور معلوم بود، آن‎قدر معلوم بود که حتی کور هم می‌توانست ببیند که آنان مرگ را به بازی گرفته‌اند و اصلا به شوق مرگ پا به این معرکه‌هول‌انگیز گذاشته‌اند. احمد از پشت شیشه و کرکره‌ی مشبک پیرهن‌دوزی حس کرد، کشف کرد، یقین پیدا کرد که آن جوانان تا هدیه‌ای هدیه‌‌هایی به مرگ ندهند رضا نخواهند داد و به خانه نخواهند رفت...