"عصیان" پرترهای از خردهریزهای بهجامانده از جامعهای متلاشیشده را در کمال سادگی به تصویر میکشد، اما با وجود این سادگی تا مدتها بعد از خواندنش به فکر خواننده خطور میکند.
"ما" در روزگار هزارسال بعد از انقلابی رخ میدهد که «دولت یگانه» را به روی قدرت آورد؛ روزگاری که بشر، عاقبت توانسته بر زمین چیره شود و آن را تحت سلطهی خود دربیاورد و هر عنصر زمینی و طبیعی را پس رانده و دور خود را حصار کشیده است تا از بیرون، از طبیعت (که آن را «دیگری» و بیگانه میداند)، گزندی به او نرسد.
بولگاکف در این رمان، قدرت داستانسرایی و خیالپردازی شگفتانگیز خود را با وقایع زمانه و سرنوشت روشنفکران همعصرش در هم تنیده و یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم را آفریده است.