کنار میزهای بازی رولت و در انتهای دیگر تالار، جایی که میز ترانت اِ کارانت قرار داده شده بود، صد و پنجاه یا شاید دویست قمارباز در چند ردیف گرد هم آمدند.
در ژرفای کوه های آرام، آمایا، پس از طوفان برفی سهمگینی که او را بی پناه رها کرده، در پی یافتن پدر و مادرش سرگردان است تا این که با گرگی خردمند رو به رو می شود، گرگی که در سفری ناشناخته و فراموش نشدنی هم قدم و راهنمای اوست.
نامهای از شخصی ناشناس به دست هرکول پوآرو میرسد و به او میگوید که در روز بیست و یکم ماه منتظر یک معمای جدید باشد. اسکاتلندیارد نامه را جدی نمیگیرد اما صبح روز بیست و دوم خبر میرسد که آلیس آشر در انداور با بیرحمی به قتل رسیده و یک نسخه از راهنمای الفبایی قطارهای مسافربری با صفحات باز روی پیشخوانی در نزدیکی جنازه پیدا شده. یک ماه بعد پوآرو نامۀ نگرانکننده دیگری دریافت میکند که در آن نوشتهشده منتظر قتلی در بکستونانسی باشد....