کودکی که از بازی برمی گشت و ترجیح می‌داد دیرتر به خانه برود در تاریکترین دقایق روز صدای بال زدن کبوتری را شنید سربالا کرد دفتری پرورق از بالای سرش عبور می‌کرد پرید آن را گرفت فقط صفحه‌ی اولش سیاه شده بود طفل خوشحال شد که بهانه‌ای برای دیر رفتن و خوشحال کردن والدینش یافته است....

خاطره‌ها نمی‌میرند! خاصه خاطرات تلخ! خاص‌تر آنها که قاتل روحند و هر بار یادآوری‌شان مرگی تازه را به ذهنی جنون یافته و بیمار تلقین می‌کند...

ده داستان و هر داستان بازخوانی گوشه‌ای از زندگی عقیله‌ی بنی هاشم بانو حضرت زینب (س).

ارکیده به اتهام قتل بازداشت شده و حالا درست در یک قدمی طناب دار است؛ او نفس سرد چوبه‌ی اعدام را هر شب نزدیکتر به گردن خود احساس می‌کند و در آخرین فرصتی که برایش باقی مانده...

رودین عاقلانه و با احساس و از روی کاردانی سخن می‌گفت. نشان داد که معلومات زیادی دارد و اهل مطالعه است...

احسان محمدی متولد سال ۱۳۵۸ در دهلران ایلام است.