داستان عشقی در میانه‌ی جنگ؛ گریز از جنگ برای یافتن زندگی، رهایی و عشق. تن دادن به تبعید و دوری از وطن و زیستن در میان مردمانی بیگانه

در اتیوپی عنتر خانمی ، یعنی عنتر مؤنثی ، به نام لوسی، تصمیم گرفت با جهشی بزرگ زندگی اش را از این رو به آن رو کند

سال 1986 به عتيقه فروشي پراگي در دلاژدنا اوليس سي و دو نامه و كارت پستال ديگر عرضه شد و سپس به فروش رسيد كه آن ها هم خطاب به افراد خانواده اش بودند

چیزی که گفتی مهم نبود. حسی که بهم دست داد وقتی اون حرف رو زدی، اهمیت داشت

گمونم چون باهاش نرفتم مهمونی دوستش دلخور شده

اقوام صدام به دست بریتانیایی ها کشته شده بودند و خانه هایشان ویران شده بود

قطعه گمشده تنها نشسته بود ...