گویی بانوگشسبنامه در پاسخ به این پرسش سروده شده است که چرا حماسه در انحصار مردان است؟ و شاعر رفیعالدین مرزبان پاسخ میدهد که پهلوانبانوی این حماسه بازماندۀ تاریخ فرهنگ و تمدن انسانِ ایرانی در زمانهای دور است، زمانی که جامعه باور داشت زن، انسان ارزشمندی است.
از این رو زن محور داستانی نوآیین میشود و هیچکس شایستهتر از بانوگشسب، دختر رستمِ دستان پهلوان ملی ایرانزمین، نیست. این قصه در پیوستگی اسطوره و تاریخ شکل گرفته است و بعدها شاعر، رویدادهای اسطورهای و حماسی را با اندیشۀ مترقی خود در دورۀ مردبرتری قرن ششم هجری بازآفرینی کرده است. بانوگشسبنامه حماسهای یگانه است با محوریت زن که در ادبیات جهان بیمانند است.