ترانه ایزا کتاب تحسین شده " ماگدا سابو" است که با داستانی جذاب از رابطه بین یک مادر و دختر، توجه مخاطب را به خود جلب می سازد. اتی، مادر پیر و از جهانی قدیمی است؛ جهانی قدیمی تر از مجارستان کمونیست مدرن در سال های پس از جنگ جهانی دوم. اتی که از یک خانواده فقیر بود و هیچ تحصیلات رسمی را نگذرانده بود، تمام زندگی خود را به همسرش وینس که یک مرد شجاع بود و قبل از جنگ به دلایل سیاسی در لیست سیاه قرار گرفته بود، اختصاص داد. "ایزا" دختر آن ها و زنی به شجاعت پدرش بوده و در برابری نازی ها مقاومت فعالانه انجام می دهد. او که حالا پزشک شده و نیرویی برای پیشرفت محسوب می شود، در بوداپست زندگی کرده و مشغول به کار است.
اما با مرگ وینس، "ایزا" سریعا خواستار این است که مادرش اتی را به شهر ببرد تا مطمئن شود که او نزدیک است و می تواند مراقبش باشد.
بخشی از کتاب :
"با اینکه عکس هایی از دوروژ دیده بود، این دهکده هیچ شباهتی با تصوراتش نداشت. یک بار، وقتی دختر جوانی بود، خاله اما را تا چشمه ی آبگرمی در سنت متی همراهی کرده بود و تصویر آن روستا توی ذهنش باقی مانده بود: صدای ناقوس کلیساها در میدان اصلی، نوازنده های خیابانی وقت ناهار، آبخوری ها زیر سایه درختان چنار، رستورانی با سر و شکلی بی قواره که پنجره های کرکره ای داشت و دروازه ی عریض برای ورود اتوبوس ها پای تپه های ناهموار، ساحل دریاچه، پلاژ ساحلی، امواج کبود، سبز سیر، خاکستری و گاهی سرخ سرخ، دندان های سفید و لرزان کف وقتی که باد می وزید."