رمان « در» که بسیاری آن را خود زندگینامه ماگدا سابو میدانند، داستان رابطه پیچیده راوی و خدمتکارش «امرنس» است.
این دو زن در گذر زمان، میکوشند بیشتر به اعماق جان یکدیگر نفوذ کنند و از دردهای هم بکاهند، اگرچه در نهایت بر دردهای همدیگر اضافه میکنند. یکی نویسندهای است که با همسرش زندگی میکند و دیگری خدمتکاری است که جهان را متفاوت از تمام اطرافیانش میبیند.
بخشی از کتاب:
"من خیلی کم خواب می بینم. اما هر وقت خواب می بینم خیس عرق، با تکانی از خواب می پرم. بعد به پشت دراز می کشم و صبر می کنم ضربان قلب هراسانم آرام تر شود و با خودم به قدرت جادوی حیت آور شب که گرفتارش شده ام فکر می کنم. دختربچه که بودم، و همین طور در جوانی، خواب نمی دیدم، نه خواب خوب و نه خواب بد و."