زمانی که با آن مرد خپله داشتیم پدرم را بر سکویی از موزائیک های خال خالی سفید و سیاه میشستیم مدام حس میکردم پدر لبخند میزند؛ نه اینکه فقط لبخند بزند، بلکه انگار به من لبخند میزد.
در مرکز این نمایشنامه، شورش معدنچیان آستوریاس در سال ۱۹۳۴ قرار دارد؛ قیامی که به دنبال روی کار آمدن دولت محافظهکار اسپانیا، به شکلی خونین سرکوب شد. بیش از ۱۵۰۰ نفر جان باختند و حدود ۳۰٬۰۰۰ کارگر بازداشت شدند.