آهنگساز معروف، متین رامش، پس از ترک خانواده و نه سال زندگی در خارج از کشور در پی پیدا کردن رد و نشانی از گذشته و جدا کردن فکر خسته و مریضش از آن به ایران می آید و با دختری آشنا می شود که شباهت بسیاری با مادر مرحومش دارد.
تنهایی بدخیم داستان تنهایی ای است که از اندازه من فراتر بود. سرطانی که در چشم بهم زدنی آمد، آمد تا مرا به شخص دیگری تبدیل کند. مرا مجبور کرد تا خودم را مرور کنم، تا بفهمم، تا عبور کنم، تا زندگی کردن انتخابم شود...