کتاب "پری دریایی" نوشتهی طنزپرداز روس، آرکادی آورچنکو، اثری کوتاه و خیالانگیز است که مرز میان واقعیت و رؤیا را درهم میشکند. آورچنکو، که در آغاز قرن بیستم یکی از چهرههای برجستهی طنز اجتماعی روسیه بود، در این داستان، نگاه طناز و منتقد خود را با لحنی شاعرانه و استعاری در هم میآمیزد تا از انسان و تمنای جاودانهاش برای فرار از روزمرگی سخن بگوید. «پری دریایی» در ظاهر، روایتی ساده دارد؛ داستان مردی که در سواحل خیال و واقعیت، با موجودی اسرارآمیز روبهرو میشود -پریای از دل دریا، زیبا، دستنیافتنی و وسوسهبرانگیز. اما در پسِ این دیدار، نویسنده پرسشی عمیقتر طرح میکند: آیا انسان میتواند با رؤیای خویش زندگی کند؟ یا سرانجام مجبور است میان آرزو و واقعیت یکی را انتخاب کند؟ در این اثر، پری دریایی دیگر تنها موجودی اسطورهای نیست، بلکه تصویری از میلهای سرکوبشدهی انسان، از آزادیِ ازدسترفته و رؤیایی است که با هجوم منطق و نظم اجتماعی رنگ میبازد. طنز آورچنکو در این داستان، نرم و تلخ است؛ لبخندی که در پایان، در دل خواننده به آه بدل میشود. نثر او روان و موجدار است، همچون آب، و از گفتوگوهای سادهی روزمره بهناگاه به تأملی فلسفی میرسد. بهظاهر، نویسنده از پری سخن میگوید، اما در حقیقت از خودِ انسان حرف میزند؛ از ما که در میان امواج زندگی، همواره بهدنبال چیزی میگردیم که شاید هرگز وجود نداشته باشد. «پری دریایی» داستانی است از خیال و واقعیت، عشق و تنهایی، طنز و غم؛ و در نهایت، دربارهی دلِ انسانی که حتی در خنده نیز غمگین است.