زن نگاهی مهربان و چهرهای متناسب داشت. نگاهی گرم در چشمان قهوهایاش بود، بینی کوچک و صافی داشت و موهای سیاه و موجدارش به زنان اسپانیایی میمانست. اما چیزی غریب در آن چهره بود. خستگی یا چیزی شبیه به آن نبود که لحظهای اجزای چهرهاش را بپوشاند؛ نه، حالتی عمیقتر بود. بیشتر شبیه نگاهی دوردست، نگاهی از جنسی شیرین و حواسپرت که همیشه در چهرۀ برخی سادهدلان میبینیم، اما در اینجا تنها لحظهای کوتاه بر زیبایی این چهره آشکار میشد. گاهی به مهربانی آن نگاه که بسیار به چشم میآمد، برقی از ترسی بیدلیل اضافه میشد و به همان سرعت ناپدید میگشت. زن با کف دستش، که از کار فرسوده و بند انگشتانش کمی زمخت شده بود، به پشت شوهرش زد و گفت: «چیزی نیست، چیزی نیست.» بلافاصله لبخندش محو شد و از زیر سقف برزنتی به جاده چشم دوخت؛ جایی که چالههای آب کمکم شروع به درخشیدن کرده بودند.
آلبر کامو (به فرانسوی: [albɛʁ kamy])؛ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ – ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۰) نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۵۷ بود. او یکی از نویسندگان بزرگ در مکتب رئالیسم، خالق کتاب بیگانه و مقاله جریانساز افسانهٔ سیزیف بود. او خالق مکتب فلسفی ابسوردیسم است. گرچه او هیچگاه خود را اگزیستانسیالیست ندانست اما ناخواسته آثار او تأثیر زیادی بر این مکتب گذاشت.
سه اثر معروف کامو با نامهای بیگانه، کالیگولا، افسانه سیزیف بیش از هر چیز سبک نوشتاری او را معرفی میکنند و موضوع محوریشان پوچی است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر پرداختن به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا بود که این عنوان را کسب کرد. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد. او دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در تصادف رانندگی درگذشت.
با وجود برچسبهایی که اغلب فلاسفه هم عصر وی به او زدهاند، کامو اگزیستانسیالیست نبود. او در مصاحبهای در سال ۱۹۴۵ هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب میکند و میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بودهایم که چرا نام ما را پهلوی هم میگذارند.» اگزیستانسیالیسم، در پی گرفتن هدفی به منظور معنی دهی به ارزشهای ازدسترفتهاست. حال آنکه ابسوردیسم، پذیرش پوچی، عصیان و ادامه دادن به زندگی جدای از معنی تراشیدن و در پی گرفتن منظوری دینی است.
کامو در الجزایر فرانسه تحت استعمار فرانسه زاده شد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. در سال ۱۹۴۹ پس از آنکه کامو از جنبش «شهروند جهانی» گری دیویس جدا شد یک اتحادیهٔ بینالمللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود. شکلگیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود.