آلبر کامو (۷ نوامبر ۱۹۱۳ – ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۰) نویسنده، فیلسوف و روزنامه نگار برنده جایزه نوبل ادبی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ در مکتب رئالیسم بود.
بیگانه:داستان مردی به نام مرسو را روایت می کند که به دلیل قتلی که در دفاع از خود مرتکب شده است، محکوم به اعدام میشود. این رمان، به عنوان یکی از نمادینترین آثار ادبی قرن بیستم شناخته میشود.
طاعون: شهری به نام اوران به طاعون مبتلا میشود. این رمان، علاوه بر توصیف یک اپیدمی، به بررسی مسائل فلسفی مانند مرگ، آزادی و مسئولیت نیز می پردازد.
سقوط: راوی داستان، یک وکیل سابق، در یک کافه به تعریف کردن از زندگی خود می پردازد. این رمان، به بررسی وجدان و گناه انسان می پردازد.
افسانه سیزیف: مقالهای فلسفی که در آن، کامو به بررسی مسئله پوچی و معنای زندگی میپردازد. او اسطوره سیزیف را به عنوان نمادی از انسان مدرن معرفی میکند که محکوم به تکرار بی فایده اعمال خود است.
کتاب "مرگ خوش"، داستان مردی به نام پاتریس مرسو را پی گرفته و با او تا خانهی مقتول، سفری تبعیدگونه، انزوا و مرگ همراه میشود. مرگ خوش، پنجرهای را رو به دنیای تخیلات و تصورات یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم میگشاید.
در مسافرخانهای دورافتاده در سرزمینی بیافق مادر و دختری زندگی میکنند که رؤیای رفتن در سر دارند. پسر خانواده پس از بیست سال دوری به سرزمینش باز میگردد که مادر و خواهرش را بازیابد و خوشبختشان کند. او را به جا نمیآورند. آلبر کامو از این «سوء تفاهم» تراژدی مدرن و تکاندهندهای میآفریند.
در مرکز این نمایشنامه، شورش معدنچیان آستوریاس در سال ۱۹۳۴ قرار دارد؛ قیامی که به دنبال روی کار آمدن دولت محافظهکار اسپانیا، به شکلی خونین سرکوب شد. بیش از ۱۵۰۰ نفر جان باختند و حدود ۳۰٬۰۰۰ کارگر بازداشت شدند.
«انسان طاغی» پراهمیتترین و در عین حال، نامکشوفترین نوشتهی فلسفی متفکّری است که در «خشم و هیاهو»ی دورانی که فکر «وجدان انسانی» را فکری زاید شناخته و «پیروزی« را به جای آن نشانده، همواره دغدغهی «وجدان انسانی» داشته است.