سیصد چهار صد سال پیش یك داستانی به دنیا آمد به نام عزیز و نگار. خودش پا در آورد، از این دهان به آن دهان و از این روستا به آن روستا سفر كرد و عزیز و نگار این طوری بزرگ شدند.
شرایط زندگی در شهر کوچکی که کش پرویت ساکن آن است، آسان نیست. او مادرش را بر اثر اعتیاد به مواد مخدر از دست داده و پدربزرگش نیز که به آمفیزم ریوی مبتلاست