من نه میتوانم حال مردی را که خرقه توبه به تن کرده است تغییر دهم و نه درویش یا فقیری را که از تزکیه نفس از خود بیخود شده و به سماع درآمده بنابراین چون هیچ کدام از اینها مفید نیست بهترین چیز را میدانم از اینجا برو برو بیرون و به جمع سیاهی لشکرهایی بپیوند که چیزی از فرهنگ و افتخار نمی دانند.
استفاده از کلمات و عباراتی همچون «خرقه» «درویش»، «فقیر» و سماع» با آگاهی از معانی آنها حتی در ادبیات فارسی نیز ثقیل و دشوار است. حال آنکه این عبارات به کرات در آثار تئودور فونتانه یاد شده است. اما این معانی از چه راهی به این نویسنده نامدار آلمانی رسیده است؟
غیر قابل انکار است که مفهوم ایران زمین در طول تاریخ بشریت جزئی جدانشدنی از فرهنگ انسان بوده است اما رابطه دربار قاجار با اروپای سده ۱۸ و ۱۹ میلادی سبب ساز آشنایی ادیبان اروپایی با فرهنگ استحاله یافته ایران شده است که نمونه هایی از آن را به وضوح می توان در آثار فونتانه دید.
در این تألیف کوشش بر این شده است تا کنشهای منجر به این اثر گذاری بررسی شود.