در رمان "دروغی دربارۀ تو"، با پدری مواجهیم که در دل یک بحران اخلاقی، پدر میشود، روایتی تکه تکه، کوتاه و گزنده که در آن زبان به طرز آگاهانهای از سادگی فراتر میرود تا بحران هویت، شرم و امکان صداقت را در تجربۀ پدرانه عریان کند.
با حکیم و شاعر بزرگ شرق ناصر خسرو قبادیانی همراه شوید تا طی سفری دو هزار و دویست و بیست فرسنگی در دیدار از مکانهای عجیب و شگفتانگیز، به تماشای جهان هزار سال پیش بروید...
سه تلویزیون باقی مانده نشانش میدهند، از وقتی که لاغر لاغر بود و همه میگفتند یکی آمده که شریف خوانده است. خبر سوختن بانک تجارت را شبکه خبر زیرنویس کرده است. چرا باید مرگی چنین داشته باشد...
ترس برای من مثل عضوی از بدنم بود، مثل دست سومی که گاهی ظاهر میشد و رشد میکرد و گلویم را فشار میداد یا چشم سومی بود که یکهو باز میشد و حقایقی را نشان میداد که نباید میدیدم...