(داستان های فارسی، قرن 14)

آلاله دختر جوانی است که بر خلاف خواسته پدرش خیلی مشتاق ورود به دانشگاه است، اما به دلایلی نامعلوم که تنها پدر از آن آگاه است برای بار دوم با مخالفت او رو به رو شده، هرچند ناگهان بعد از تلاش های دختر عمو و خواهر کوچک ترش پدر موافقت خود را اعلام می کند و اینگونه می شود که آلاله پا به دانشگاه می گذارد.

حرکت از جهل به آگاهی و دوباره بازگشت به جهل، ممکن است بهترین توصیف برای تاریخ بشریت باشد.

سارا فرزند طلاق است ...

(داستان های کوتاه فارسی، قرن 14)

پانزده ساله که بودم، در روزگاری که می خواستم پا جای پای حکیم حافظ بگذارم....