از شعرهایت بوی صاف نسیم دهکده و بوی سادگی قلبها به مشام میرسید. از بوی گل لباس مادر، چرخیده در زبان الوان هم گفته بودی؛ برای همین مادر با شنیدن آنها دلیل زنده بودن خود را حس میکرد....
کور شد من کورش کردم با همین دستهام کاش میتونستم برگردم عقب کاش دستام شکسته بود بی بی میگه چشمش زخم شده خب پس چرا جیغ میکشید و میگفت کور شدم کور شدم
همه ما درگیر عادتهایی هستیم که از روی تکرار به آنها معتاد شدهایم؛ اعتیادی که تا عمق وجود ما ریشه دوانده و با اطرافیان ما گره خورده؛ گرهی محکم که تا نسلها قبل و بعد را در زمین احساسات ما محکم نگه داشته...
کتاب پادشاه کرایهای، روایتی طنز از زندگی رضاخان است. فردی که انگلیس او را به عنوان قلدری توانمند کرایه کرد تا سیاستهای استعماری خودش را در ایران اجرا کند....
کتاب "دختری که به دالان تاریخ افتاد"، رمانی فانتزی - تاریخی است که داستان شیرین، دختری نوجوان را روایت میکند که با گردنبندی جادویی به دوران هخامنشیان سفر میکند و باید با یافتن سه زمرد گمشده، راه بازگشت به زمان خود را پیدا کند.