یونانیها و ترکهای جزیره، همسایگان سابق، به دشمنانی قسمخورده مبدل شدهاند و در این میان، کستاس یونانیتبار و دفنۀ ترکتبار، فارغ از این ماجراها نرد عشق میبازند. اما جنگ عشق را هم مانند هر امر زیبایی در آن جزیره در کام خود فرومیبرد و ماجراها دفنه و کستاس را از هم جدا میکند. درخت انجیر، شاهد و راوی آنچه بر جزیره و اهالیاش رفت، نیز از مصائب دور نمیماند. در چنین اوضاعی مهاجرت اجتنابناپذیر به نظر میرسد تا حیات ادامه یابد؛