داستان "الماسی به بزرگی هتل ریتز" یک داستان کوتاه نمادین و انتقادی است که فیتزجرالد در آن رؤیای آمریکایی را بهشکلی اغراقآمیز و فانتزی زیر سؤال میبرد. شخصیت اصلی، جان آنگر، نوجوانی از طبقهی متوسط است که وارد دنیای عجیب و پنهان پرسی واشینگتن و خانوادهی فوقثروتمند او میشود؛ خانوادهای که بر قلهی کوهی از الماس زندگی میکنند و برای پنهان نگهداشتن این ثروت افسانهای، از هیچ جنایتی دریغ نمیکنند....