(داستان‌های آمریکایی، قرن 20 م)

تمامی داستان کتاب در روز 6 سپتامبر 1958 اتفاق می افتد، اما از طریق فلش بک و بازگویی خاطرات کاراکترها، به روزهای گذشته نیز پرداخته می شود، برنده جایزه نوبل ادبیات

دزدان دریایی در بازار برده‌فروشان استانبول دانشمندی ونیزی را که در بسیاری علوم، از فیزیک گرفته تا اخترشناسی و نقاشی، دستی بر آتش دارد به اندیشمند ترک می‌فروشند

جورج میلتون و لنی اسمال دو دوست هستند که با مهتری در اصطبل روزگار می‌گذرانند. آرزوی دیرین هر دویشان آن است که روزی جایی را بخرند و...

اصلا مهم نبود اسم او ژیزل است یا سوزان کرای و هیچ اهمیتی نداشت که قبلا زندانی بوده.

آموزگار ژانگ با لحنی تحقیرآمیز گفت: «عالیه! حقیقتا عالی! حالا ببینیم شما می تونین حدس بزنین کدوم ذهن خلاق اون رو نوشته.»