آهنگساز معروف، متین رامش، پس از ترک خانواده و نه سال زندگی در خارج از کشور در پی پیدا کردن رد و نشانی از گذشته و جدا کردن فکر خسته و مریضش از آن به ایران می آید و با دختری آشنا می شود که شباهت بسیاری با مادر مرحومش دارد.
تنهایی بدخیم داستان تنهایی ای است که از اندازه من فراتر بود. سرطانی که در چشم بهم زدنی آمد، آمد تا مرا به شخص دیگری تبدیل کند. مرا مجبور کرد تا خودم را مرور کنم، تا بفهمم، تا عبور کنم، تا زندگی کردن انتخابم شود...
ماجرای زندگی زنی است که روزگار جوانی اش در بحبوحه روزهای پیش از انقلاب رقم خورده است، آخرین فرزند یک خانواده ی متمول که با مرگ پدر و مادرش تمام ارتباطش با خانواده را از دست می دهد و در اوج جوانی با وجود 6 خواهر و برادر تنهای تنها می شود.
این کتاب روایتگر داستانی ساده و بی تکلف است با شخصیت هایی معمولی و نه افسانه ای و اغراق آمیز و ماجرایی نزدیک به واقعیت با اتفاقات و حوادثی که شبیه به آن ها را می توان در زندگی عادی انسان ها یافت